درد خوبه...
 

وقتی چشماتو رو به این دنیا باز میکنی اولین عکس العملت گریه ست...

این اولین کاریه که واسه ابراز وجود میکنی..!

اومدی تویه دنیای غریب که هیچی ازش نمیدونی... حق داری گریه کنی...

هوای این دنیا به هیچ آدمی نساخته... تازه شروع گریه هاته کوچولوی معصوم..

خوش اومدی به سفر پر خطر زندگی...

یکم که بگذره یاد میگیری راه بری.. حرف بزنی..فکر کنی..

اولش اینا برات خیلی جذابه چون اولشه .. ولی یادت باشه

"تواین دنیا همه چی فقط اولش خوبه..."

تا بچه ای خیلی چیزارو نمیفهمی،

دنیا برات یه شکل فانتزی و خنده داره هیچی رو جدی نمیگیری..

ته آرزوهات یه دوچرخه ی نو یا شایدم یه عروسک خوشگله!

هر چی میگذره آرزوهات بزرگتر میشه.. یک سری از خواسته هات

 هیچوقت برآورده نمیشه... اونجاست که اذیت میشی.. درد میکشی...

چون نیازهایی در تو به وجود میاد که جوابی براش نداری... این نیازها و آرزوهای

برآورده نشده همیشه با تو می مونه...میشه جزئی از زندگیت.. اگه آدم عاقلی باشی

تو خودت حلش میکنی وگرنه میشه اسباب آزارت...

 

حقیقتش اینه که هرکسی تواین دنیا "باید یه دردی داشته باشه .."

دردِ جسمی، روحی، مالی، دلی... ولی میدونی رفیق درد ازهمه نوعش خوبه...

"چون دردِ که در تو نیازِ به درمان ایجاد میکنه"

و میدونی که درمان هم فقط خداست...

 اگه این دردِ نباشه میشی یه آدم سرمستِ پرتِ بی خیال...

کسی که هیج فرقی با یه شیء بی روح نداره..

 

بزار درد روحتو لمس کنه... درد از آدم یه آدم با شعورتر میسازه..

این دردِ که میشه پل وصل تو به خدا...این دردِ که دلتو میبره سمت اون نجواهای

عاشقانه ی شبانه... اون گریه های از ته دل...

اون سجده های طولانی .. اون حال بی مثال...

اما دیگه درد نمی مونه،  میشه لذت.. میشه آرامش... میشه بی نیازی مطلق

ازدنیا و آدماش... ازاونجا به بعد دیگه خیلی چیزا برات مسخره بنظر میرسه..

مثل دویدن وتپیدن آدمها برای دنیا، مثل این عشق های زمینی سست وبی بنیاد...

مثل هرچی که رنگ وبوی دنیا رو داره...

 

دست خودت نیست درتو نیازی به وجود اومده که خیلی فراتر از این دنیا

با تموم داشته هاشه... درواقع دنیا خیلی حقیرتر ازاونیه که بخواد

پاسخ گوی نیازت باشه...

"نیاز بندگی....نیاز عشق بازی با خدا... نیازی که تورو ازغیر بی نیاز میکنه..."

 

آی بشر! ما به دنیا نیامدیم که سرگرم خوشُ بِش دنیا باشیم

که مسابقه بدیم واسه مال اندوختن.. که دل ببندیم به هر کس وناکس!

که گم بشیم تو گرد باد های سهمگین زندگی ...

نه عزیزمن، اینا نیست... ما واسه این کارا ساخته نشدیم

قدرما خیلی بیشتر ازایناست..

 

ما اومدیم که بندگی کنیم که ارزش پیدا کنیم که برسیم به هدف به اصلِ خودمون

به اونجایی که لیاقتش رو داریم...

"به اون لذتی که با هیچ لذت دنیایی قابل قیاس نیست"

پس بهتره عاقل باشیم!

فرصت کمه

خیلی کم..

 

+فرقِ زیادی هست بین کسی که تنها شده وکسی که تنهایی رو انتخاب کرده..!


/// شنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۶ /// 0:59 /// نویسنده: اُمید
Menu
About


سلام من اميدم و اینجا جولانگاه دغدغه ها، خاطره ها، شعرها وخلاصه همه ی نگفته های منه، ازسال های دور تا سال های دورتر..!
اینجا از ماجراهای زندگیم قصه هایی رو حکایت میکنم که شاید خوندنش خالی از لطف نباشه!
Categories
Other