سی سال زندگی!

از سی سالگی به بعد نگاهت نسبت به خیلی چیزا عوض میشه...

یهو به خودت میای و میبینی افتادی تو سراشیبی عمر...

و زمان به سرعت داره میگذره...

دیگه احساسات برات معنایی نداره

انگار همه چیزو با ترازوی عقلت می سنجی واگر معقول و منطقی نبود

وقتت رو حرومش نمیکنی!

زندگی یه درسایی بهم داده که شاید گفتنش اینجا خالی از لطف نباشه

شاید همونقدر که برای من مؤثر بوده برای کس دیگه ای هم مؤثر واقع بشه...

هرچقدر به احساساتت کمتر اهمیت بدی کمتر اذیت میشی!

هرچقدراز بقیه کمتر توقع داشته باشی آرامش بیشتری داری!

هرچقدر اهداف بیشتری داشته باشی انگیزه ی بیشتری داری...

خودتو اسیر حرف مردم نکن لازم نیست تایید و توجه همه رو داشته باشی!

یه جوری زندگی کن که فقط توجه خدارو جلب کنی...

تو همونجوری که آفریده شدی خاصی پس خودتو باهیچکسی مقایسه نکن

سعی نکن شبیه کس دیگه ای باشی نسخه ی واقعیه خودت باش!

حتی اگه خوشایند بقیه نباشه...

برای چیزایی که دوست داری با تمام وجودت بجنگ

اما اگه تهش نشد دیگه حسرتشو نخور بفهم سهم تو نبوده!

قران بخون با معنی با تفسیر با تأمل با تفکر...

بعد ببین چه جوری آرومت میکنه...

مؤمن دین رو با تمام بایدها و نبایدهاش میپذیره

چون باور داره هرچی خدا گفته حتما حکمتی داره

اگه قراره از دین فقط به چیزایی عمل کنی که خودت میپسندی

وبقیه چیزارو رها کنی پس باید به ایمانت شک کنی!

یادت باشه همه چیز توی این دنیا امتحانه و همیشه گی نیست

خوشبختی، بدبختی، سلامتی، مریضی، موفقیت، شکست، شادی، غم...

مهم نیست توی چه حالتی هستی مهم اینه که به قول امام علی ع

توی روزای سختت ناامید نشی و توی روزای خوبت هم مغرور نشی...

چون هرجوری باشه میگذره...

باورکن تهش غیرازخدا هیچکس برات نمی مونه

پس خدارو هیچوقت فراموش نکن.


/// پنجشنبه ۲۰ شهریور ۱۴۰۴ /// 6:56 /// نویسنده: اُمید
Menu
About


سلام من اميدم و اینجا جولانگاه دغدغه ها، خاطره ها، شعرها وخلاصه همه ی نگفته های منه، ازسال های دور تا سال های دورتر..!
اینجا از ماجراهای زندگیم قصه هایی رو حکایت میکنم که شاید خوندنش خالی از لطف نباشه!
Categories
Other