چه کسی می فهمد وقتی یکی چون من درزندان
بی حد ومرزخویش دست وپامیزند وبی صدا
آرام آرام درخلوت خویش میمیرد؟
چه کسی می شنود فریاد بی صدای مراکه میان هیاهوی
زمان ناچارندای کمک سرمیدهد؟
چه کسی می بیند اندوه بی پایان مرا؟
چه کسی می فهمد زجر زندان مرا چه کسی می فهمد؟؟؟
آنگاه که همه در رهایی به سرمیبرند یکی چون من
درزندان تن خویش به فنا میرود وهیچکس نمی فهمد
این قصه ی غم انگیز را
هیچکس...