روبه رو راهی ست طولانی تر که دراو "رنج" سفر میبینم..

من اینجام..

میان مرز رفتن و برگشتن ..

میان بایدها ونبایدهایی که درمرزانتخاب من اند..

هنوزازمقیاس راه رفته ونرفته فارغ نشدم..

هنوزهم نگاه به پشت سر تداعی زخم هایی ست بس عمیق وماندگار..

 وروبه رو گاه رویاهایی برایم به تصویرمیکشد که نمیدانم ازشوخی های 

جاده ست که سرابش بدانم یا حقیقتی ست که مرابه سمت خود میخواند..

و خدا میداند که دراین گیجی وابهام محض ودراین مرز پرازدلشوره..

من فقط خواست او میخواهم،من فقط راه او پیمایم..

التماس دعا